الان که دارم برات این پست رو میزارم ٧٠ روز از بودنت کنار ما میگذره و توی این ٧٠ روز به اندازه ٧٠ سال خاطره دارم حالا بریم سر این خاطرات: اولین معجزه ای که از چهل روزگیت دیدم این بود که از اون شب به بعد راحت میخوابی و میزاری من شب ها یه ٣.٤ ساعتی بخوابم حالا دیگه به قشنگی من و بابا رو میشناسی و وقتی باهات حرف میزنیم تو هم به زبون خودت با ما حرف میزنی از ١٠٠% مواقع ٨٠% باید گولزنک تو دهنت باشه در غیر این صورت سر و صدا میدی جالبیش ایناست اگه از دهنت بیا بیرون حتی اگه خواب هم باشی با چشم بسته و دهن باز دنبالش میگردی. حالا خاطرات عید: اولین عید ٣ نفری بالاخره روز عید باباجون دخترمو بوس کرد. (اخه باباجون ن...